لینک های اصلی
عضویت گیم نت ها
ورود گیم نت ها
بهترین بازیکنان کانتر
بهترین بازیکنان pes
لیست گیم نت ها
فرم ثبت امتیازات کانتر
فرم ثبت امتیازات pes
 مطالب و مقالات
اجتماعی و جامعه
اداری و مدیریت
اطلاعات عمومی
اقتصاد، پول و بانک ها
پزشکی سلامت
تاریخی
جغرافیا
درسی و کمک درسی
رایانه و نرم افزار
زبان و ادبیات
گیاه شناسی و کشاورزی
مذهبی و دینی
   بخش مطالب >> درسی،کمک درسی و حل تمرینات >> پایه هشتم
به نظر شما چرا برخی از افراد ناآگاه به سمت اعتیاد کشیده شده اند درس تفکر و سبک زندگی پایه هشتم

بسمه تعالی

موضوع: به نظر شما چرا برخی از افراد ناآگاه به سمت اعتیاد کشیده شده اند؟

نویسنده : . . . . . . .  . . . . . . .

سرگروه : . . . . . . . . . . . . .

دبیر مربوطه: . . . . . . . . . .

بهمن ماه 97

 

ردیف نوع فایل تعداد صفحات اندازه فایل فرمت فایل دانلود دانلود کنید

لینک دانلود
1 word

فایلها ویرایش شده و آماده پرینت است فقط نام خود را بنویسید.
  
3 19 KB ZIP

به نظر شما چرا برخی از افراد ناآگاه به سمت اعتیاد کشیده شده اند؟

1. علل فردي: بسياري از روان شناسان علل رفتارهاي انحرافي را بر حسب نقص شخصيت فرد كجرو توجيه مي كنند و بر اين باورند كه برخي از گونه هاي شخصيت، بيشتر از گونه هاي ديگر، گرايش به تبهكاري و ارتكاب جرم دارند. علل فردي گرايش به اعتياد بيشتر بر مبناي نظري ديدگاه هاي روان شناختي متكي مي باشند.

با دانستن عواملي كه فرد را در معرض خطر اعتياد قرار مي دهند، مي توان افراد در معرض خطر را شناسايي كرد و براي پيشگيري از ابتلاي آنان به اعتياد، برنامه ريزي هاي دقيق و مؤثر انجام داد.

الف. مشكلات رواني: گروهي از افراد كه بعضاً ضعيف النفس هستند، قدرت مقابله با مشكلات و ناكامي ها را ندارند و اعتياد را راه نجات خود تلقّي مي كنند; براي رهايي از ناراحتي ها، فشارهاي رواني، بي اعتمادي به خويشتن و رفع هيجانات دروني در جستوجوي پناهگاهي امن، به مواد مخدّر و يا مصرف داروهاي روان گردان پناه مي برند. اين افراد فكر مي كنند كه با مصرف مواد از گرفتاري هاي زندگي رهايي مي يابند و دنيا را به نحو ديگري مشاهده مي كنند; زيرا حالت تخديري دارو و مواد مخدّر سبب مي شود كه تا مدتي فرد معتاد نسبت به مسائل، مشكلات و واقعيت هاي زندگي بي تفاوت باشد. همين فرار از زير بار مشكلات فردي، عامل عمده براي كشش افراد به طرف مواد مخدّر است.يك دسته از افرادي كه بيشتر در معرض اعتياد به مواد مخدّر قرار مي گيرند افراد افسرده هستند. به عقيده برژه افسردگان بيشترين و مهم ترين بخش معتادان را تشكيل مي دهند. افراد افسرده ضعف رواني دارند و به نوعي احساس خلأ شخصيتي مي كنند. آن ها به تصور خودشان، توان لذت بردن از دنيا را ندارند، همواره احساس ناتواني و خستگي مي كنند و خود را تهي از هرگونه توان و احساس مطلوب مي دانند. به عقيده سيدني كوهن، چنين افرادي ممكن است با مصرف مواد در جستوجوي جادويي برآيند كه به دردهايشان پايان بخشد و خلأهايي را كه در خودشان احساس مي كنند رفع و نقص شخصيتشان را برطرف كنند.

ب. كنجكاوي: عده اي با شركت در مجالس دوستانه زماني كه مي بينند ديگران از مواد مخدّر استفاده مي كنند حس كنجكاوي در آن ها تحريك شده، به مصرف مواد گرايش پيدا مي كنند. اين امر منجر به مهيا شدن زمينه اعتياد در فرد مي شود; زيرا ممكن است با اولين مرتبه استفاده در فرد احساس مثبتي ايجاد گردد و باعث تكرار اين عمل شود. البته آن ها غافل از اين هستند كه اين نوع لذت ها زودگذر و خانمانسوز مي باشند.دسته اي از افراد نيز براي كنجكاوي و ارزيابي خودشان با تصور اينكه با يكبار مصرف معتاد نمي شوند، و گاهي حتي براي اينكه قدرت خودشان را به ديگران ابراز دارند به مصرف مواد مخدّر تن مي دهند. احتمال معتاد شدن اين افراد نيز بسيار است.

ج. ضعف اراده: اراده عامل حركت فرد مي باشد. پس بايد با منطق و شرع همسان باشد و با استفاده از تربيت و آموزش صحيح تقويت شود. فردي كه با مشاهده يك عمل خلاف شرع و موازين اجتماعي با قاطعيت تمام در مقابل آن ايستادگي مي نمايد، از خود تزلزلي نشان نمي دهد و هدف خود را در زندگي به طور قطعي انتخاب مي كند داراي اراده اي قوي مي باشد. اما اگر فرد دچار اراده ضعيف بوده و برنامه خاصي براي زندگي خود نداشته باشد، اولا، دچار نوعي سردرگمي و خستگي روحي مي شود و ثانياً، ممكن است در مقابل هر انحرافي پاسخ مثبت دهد. در اين صورت، نه تنها شخص نمي تواند مانع انحراف ديگران شود، بلكه خود نيز دچار انحراف مي گردد. اين مسئله دراعتياد فرد اهميت بسزايي دارد.

د. رهايي از زندگي عادي: تقريباً انجام هر كاري بدون توجه به باورهاي ذهني و نيروهاي دروني شخص انجام دهنده غيرممكن است. زماني كه يك تبدّل به مفهوم دقيق كلمه در خاستگاه فلسفي ذهني صورت مي گيرد، باور رواني و انگيزه اي، كه از آن گرايش به مواد مخدّر تعبير مي كنيم، ايجاد مي شود. فرد دايم مشكلات و موقعيت خود را ارزيابي و داوري مي كند. اين داوري نوعاً شخصي بوده و بر اساس دانش و فرهنگ تربيتي و فكري شخص داوري كننده صورت مي پذيرد. حقيقت آن است كه اعتياد، همچنان كه از نامش پيداست، اگرچه خود، صورت عادت دارد، اما براي شكستن يك عادت ديگر انجام مي گيرد.يكي از بارزترين علل گرايش به مصرف مواد مخدّر در جوامع صنعتي پيشرفته شكستن عادت ناشي از حيات عادي فردي است كه در بستر زمان، صورت تكرار ملال آور به خود مي گيرد.بر اساس آماري كه به دست آمده، قريب هشتصد هزار نفر از معتادان (از جمع دو ميليون نفر)، معتادان تفنّني هستند كه متأسفانه آمار سرآمدان علم و دانش در اين طبقه زياد مي باشد.

هـ. انگيزه هاي درماني: يكي از علل مصرف مواد مخدّر جنبه هاي درماني آن است. حقيقت آن است كه در بسياري از موارد پرداختن و گرايش به مواد مخدّر، در آغاز، جنبه مداوا داشته و سپس در بستر زمان به اعتياد بدل گرديده است. شيوع مواد مخدّر در روستاها نوعاً با انگيزه درماني صورت مي پذيرد. در اين بخش استفاده از مواد مخدّر براي رسيدن به تعادل جسمي است. در برخي از روستاها براي تسكين درد كمر، درد دندان، درد گوش و مانند آن از ترياك استفاد مي كنند.

و. شخصيت متزلزل: آلپورت در تعريف خود از شخصيت مي گويد: «شخصيت سازماني است پويا از نظام هاي رواني ـ جسماني در درون فرد كه سبب سازگاري هاي بي همتا و بي نظير او با محيط مي شود.»

بين شخصيت و اعتياد رابطه اي متقابل وجود دارد، به نحوي كه فرد به علت وضع خاص شخصيتي و نيازها، شكست ها، ناتواني در برخورد با مسائل و ناكامي در زندگي، عدم ثبات عاطفي و ملايمات ديگر، به اعتياد روي مي آورد. از سوي ديگر، اعتياد به نوبه خود منجر به از بين رفتن تعادل رواني و هيجاني شخص مي شود. بدين سان، بين اعتياد و شخصيت فرد دور باطلي ايجاد مي شود كه مبارزه با آن مستلزم تغيير شرايط بيروني و دروني، يعني ايجاد اراده و روحيه اي قوي و آسيب ناپذير است. شناخت شخصيت و ويژگي هاي رفتاري معتادان به منظور مبارزه با اعتياد و نيز پيشگيري و درمان آن، از اهميت ويژه اي برخوردار است.

برخي از اختلالات مربوط به شخصيت كه منجر به شكل گيري و ايجاد زمينه انحرافات اجتماعي و گرايش فرد به اعتياد مي شود عبارتند از: شخصيت «پارانويايي» و «شخصيت ضد اجتماعي».

ويژگي هاي خاص شخصيت «پارانويايي» اين است كه اين افراد اعمال ديگران را تحقيرآميز يا تهديدآميز تفسير مي كنند; به ديگران اعتماد ندارند و روابط اجتماعي آن ها در اثر همين بي اعتمادي مختل شده است. اين افراد خود بزرگ بين هستند و به ديگران ظلم و ستم مي كنند.

ضعف «شخصيت ضداجتماعي» نوعي به هم ريختگي ارتباط ميان انسان و جامعه است. اين افراد نسبت به هنجارها و مقرّرات اجتماعي بي اعتنا و بي تفاوت هستند و سعي مي كنند به هر نحو كه شده به هوا و هوس خود پاسخ دهند. اين افراد ارزش هاي اخلاقي را پايمال مي كنند و به علت جستوجوي لذت و نيز ضعف اراده به آساني گرفتار مواد مخدّر و الكل مي شوند. از نشانه ها و ويژگي هاي شخصيت ضد اجتماعي مي توان به خودمحوري، فقدان احساس گناه و فريبندگي سطحي و ظاهري اشاره كرد.