فعالیت در منزل صفحه 143 تفکر و سبک زندگی هشتم بصورت رایگان آماده دریافت است فقط دانلود کرده نام خود را می نویسید یکی از خاطرات را انتخاب کرده و بقیه خاطرات را حذف کرده و براحتی استفاده می کنید.

به دلخواه خود به یکی از این سؤالات پاسخ دهید:

 1- والدین شما برای کاهش عصبانیت یکدیگر چه کاری انجام می دهند؟

 2- دربارهٔ پیامد عصبانیت شدید یک خاطرهٔ کوتاه بنویسید.

فعالیت در منزل صفحه 143 تفکر و سبک زندگی هشتم              نام و نام خانوادگی : . . . . . . . . . . . . . . . . .      کلاس: . . . . . . .

1 - والدین شما برای کاهش عصبانیت یکدیگر چه کاری انجام می دهند؟

علت عصبانیت را فوراً پیدا می کنند: زمانی‌هایی وجود دارد که به طور ناگهانی با عصبانیت همسرتان مواجه می‌شوید بدون آنکه بدانید او به چه علت عصبانی است.گاهی رفتار عصبی همسرتان ممکن است دلیلی خارج از خانه و رابطه زناشویی داشته باشد بنابراین بهتر است زن یا شوهر از علت عصبانیت همسرشان آگاهی پیدا کنند.در این مواقع ترک کردن فرد عصبانی کار عاقلانه‌ای نیست زیرا تصور بر این است که اگر او را ترک کند او آرامش پیدا می‌کند در حالی که این مسئله نه تنها بهبود پیدا نمی‌کند بلکه اوضاع را بد‌تر خواهد کرد. زیرا هجوم افکار همراه با تنش و عصبانیت در مواقع تنهایی او را‌‌ رها نخواهد کرد.

آرامش خود را حفظ می کند: عصبانیت، غذای عصبانیت است. وقتی همسرتان عصبانی است و شما علت عصبانیت آن را فهمیده‌اید، حتی اگر شما موضوع عصبانیت او باشید سعی کنید در آن موقعیت شما نیز عصبانی نشوید زیرا به هم ریختن اوضاع و فضا تنها باعث ادامه مشاجرات شده و اوضاع را بد‌تر از پیش خواهد کرد.در آن موقعیت سعی کنید آرام باشید حتی اگر حق با شما باشد و بحث درباره موضوع را به وقت دیگری موکول کنید.

 احساسات یکدیگر را در نظر می گیرند و به زبان می آورند: خیلی آرام و بدون پرده به او بگویید «می‌دانم عصبانی هستی». این بیان به فرد عصبانی اطمینان می‌دهد که همسرش درک مناسبی از او داشته و موضوع بزودی حل می‌شود. وقتی همسر بداند هنگام تنش فکری تنها نیست احساس آرامش بیشتری می‌کند.

با همسرش همدردی می کند: اگر شما هم احساس عصبانیت می‌کنید و از احساس عصبانیت همسرتان ناراحت هستید این احساس خود را به زبان آورید زیرا اگر فرد عصبانی بداند که همسرش احساسات واقعی‌اش را انکار کرده و نسبت به موضوع پیش آمده بی‌تفاوت است، خشم‌اش بیشتر می‌شود.

برای صلح پیش قدم می شوند: وقتی از دلایل عصبانیت همسرتان با خبر شدید و به طور واقع بینانه متوجه شدید شما نیز در این ماجرا مقصر بوده‌اید برای صلح چند قدم بردارید این قدم‌ها بیانگر این است که خواهان آشتی هستید و بخشی از اشتباهات خود را پذیرفته‌اید و قصد دارید مشکل پیش آمده را هر چه سریع‌تر حل کنید. البته در این راه چند قدم واقعی‌تر هم باید بردارید.

در زمان لازم معذرت خواهی می کنند:"معذرت می خواهم"، این یکی از این تاکتیک های حس مشترکی است که حتی در اینجا هم مضحک است. اگر به طور واضح نقشی در افزایش درگیری ایفا کرده اید، پس به سادگی مسئولیت آن را برعهده بگیرید و بگویید:" بسیار متاسفم" ، هیچ چیز یک قلب خشمگین را مانند یک معذرت خواهی صادقانه صاف نمی کند. با این حال، حتما صادق باشید.

شفقت و مهربانی می کنند:اگر شما چراغ صبر و شفقت در خانه هستید، می توانید شوهرتان را قانع کنید که تنها دلسوزی نسبت به یکدیگر باعث حفظ رابطه تان می شود.شفقت، اکسیر حیات است که همه زخم ها را التیام می بخشد و همه ارواح را به قله های جدید می برد برای آن تلاش کنید. تصمیم درست را برای خودتان و شوهرتان بگیرید و همیشه به یاد داشته باشید که عاشقش هستید.

عصبانیت و کشدار کردن ماجرا را به روزهای بعدی موکول می کنند و با آرامش به حرف‌های همدیگر گوش می دهند. هنگام صحبت پیرامون موضوع پیش آمده مقوله عصبانیت را فراموش می کنند و آرامش، همه چیز را حل می کند.

فعالیت در منزل صفحه 143 تفکر و سبک زندگی هشتم           نام و نام خانوادگی : . . . . . . . . . . . . . . . . .      کلاس: . . . . . . .

2 - درباره پیامد عصبانیت شدید یک خاطره کوتاه بنویسید.

خاطره یک : در حیاط آپارتمان بچه ها همیشه بازی می کردند و توپ ها را به ماشین ها می زدند. چندین بار بزرگتر ها و مسئول مجتمع با پدر بچه ها صحبت کرده بودند. والدین آنها برخورد درستی نداشتند و وضع ادامه پیدا کرد. کار بچه ها ادامه داشت روز ها و شب ها می گذشت و توپ زدن به ماشین ها و سر صدای وقت و بی وقت بچه ها ادامه داشت. در یکی از همین روز ها یک از بچه ها که از باختشان عصبانی شده بود توپ را محکم به سمت ماشین شوت کرد . این عصبانیت عاقبت خوشی نداشت چرا که هم اینه ماشین شکست و هم اینکه صاحب ماشین از پنجره صحنه را دید . صاحب ماشین بسیار عصبانی شده بود خودش را دوان دوان به کودک رساند و با عصبانیت تمام کودک را زیر مشت و لگد گرفت . صاحب ماشین درحالیکه که مشغول مشت و لگد زدن بود متوجه شد که کودک حرکت نمی کند. کودک مرده بود و این پیامد عصبانیت شدید کودک و صاحب ماشین بود.

خاطره دو : در یکی از روزهای زمستان معلم در مورد شوخی های نابجا صحبت کرد.

 معلم توضیح داد:باید از شوخی های نابجا ، شوخی های بدنی و شوخی هایی که موجب اندوه دیگران بشود بپرهیزیم . شوخی های زبانی را هم فقط باید با هم کفرهای خودمان داشته باشیم . از جمله شوخی هایی که اصلا نباید انجام داد شوخی های بدنی و شوخی هایی است که موجب برهم خوردن تعادل دیگران می شود. چراکه می تواند موجب آسیب دیدن ، زخمی شدن وحتی مرگ شخص بشود. بنابر این چنین شوخی هایی را باید کنار بگذارید. درست خندیدن، هنر است. با هم خندیدن عقل و شعور و به هم خندیدن حماقت است. شوخی‌ها دو هدف عمده دارد كه اولی را می‌توان ایجاد فضای شادی و خنده در جمع و دیگری را توهین و تحقیر طرف مقابل دانست اما خطر جدی اینجاست كه گاهی این دو هدف با همدیگر تركیب می‌شوند و شرایطی پیش می‌آید كه فردی بی‌آن‌كه قصد و نیت بدی داشته باشد با شوخی‌های نابجا موجب رنجیدن دوستش می‌شود. عزیزان به شوخی های نادرست نخندید و افرادی را که شوخی های نادرست می کنند را ترد کنید و نادیده بگیریدشان تا تنبیع بشوند و برایشان درس عبرت بشود که شوخی های نا بجا نکنند.

زنگ بعدی محمد امین که از صحبت های زنگ قبل معلم عصبانی بود و نگران تاثیر صحبت های معلم بود. می خواست تاثیر صحبت های معلم را ببیند چرا که از این شوخی ها زیاد انجام میداد. محمد امین از دوستان صمیمی خود مطمئن بود و می دانست آنها ناراحت نمی شوند. بنابر این این بار با یکی از بچه های ردیف عقب شوخی کرد و فامیلی او را مسخره کرد. آن پسر در آن لحظه خیلی عصبانی شد .آن پسر صندلی محمد امین را که می خواست بنشیند کشید. محمد امین افتاد و سرش به لبه میز خورد و از هوش رفت . محمد امین در اثر برخورد بینایی خود را از دست داد و آن پسر هم محکوم به زندان شدو منتظر است تا به سن قانونی برسدو چندین سال زندان را تحمل کند. این است عاقبت عصبانیت که آخرش نابودی و تباهیست.

خاطره سه: پدر دوستم که وضع مالی مناسبی هم ندارند برایش دوچرخه خریده بود. ابراهیم آن دوچرخه را خیلی دوست داشت چون دیده بود پدرش برای خرید آن دوچرخه خیلی زحمت کشیده بود و روز ها پول جمع کرده بود تا آن دوچرخه را بخرد. پدرش به ابراهیم گفته بود خیلی مواظب دوچرخه ات باش . در یکی از روز ها ابراهیم داشت دوچرخه سواری می کرد که چند پسر جلوی او را گرفتند و سعی کردند دوچرخه ابراهیم را بگیرند . ابراهیم که دوچرخه اش را خیلی دوست داشت مقاومت کرد و با وارد کردن چند ضربه نگذاشت دوچرخه را بگیرند.یکی از  پسر های مزاحم که شدیدا عصبانی شده بود سنگ برداشت و به سمت ابراهیم پرتاب کرد . ابراهیم که حواسش بود جاخالی داد و سنگ به دخترکی  که در آن اطراف بود برخورد کرد . آن دخترک خواهر کوچک همان  پسری بود که سنگ را انداخت . آن پسر با عصبانیت خود موجب کشته شدن خواهر کوچک خود شد و این است دور زمانه که ظلم ظالم به خودش بر میگردد.